قفس
به نام خداوندرنگین کمون برای خریدبه مغازه ای رفته بودیم که بیرون مغازه یه قفس مرغ عشق بود،خیلی هم سروصدامیکردن وآوازمیخوندن،بعدچندلحظه به من گفتی، مامان جون درگوشتوبیار،من هم این کاروکردم وگفتم جانم گفتی،بیایواشکی درقفسوبازکنیم ،پرنده هاروآزادکنیم پرسیدم واسه چی این کاروکنیم گفتی،واسه اینکه برن پروازکنن،بازی کنن،غذابخورن فدای دل کوچیکت بشم دخترگلم 😚😚 ...