نازنیننازنین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

🌼گل نازم🌼

Smilebe happy

نازنین ومهرسا

مهرسادختر۶ساله ای که باهم توپارک دوست شدید نازنین:اسمت چیه؟ مهرسا:مهرسا نازنین:بامن دوست میشی؟ مهرسا:بله که دوست میشم نازنین:دوست من ،دستوبده من بریم بازی مهرسا:بیابریم سوارسرسره تونلی شیم نازنین:آخه من نمیتونم،میترسم مهرسا:باشه،شمابرومارپیچ،منم ازاین تونل میام بعدش سوارالاکلنگ شدید نازنین:من میخوام غذابخورم،بزرگ شم، چادرسرکنم،برم مدرسه(دخترعشق چادرم) مهرسا:مدرسه ای که من میرم چادرسرنمیکنن نازنین:شعربلدی؟ مهرسا:البته که بلدم من:شعر رنگین کمونو بلدی؟ مهرسا:بله من:پس باهم بخونید،۳،۲،۱ بعدکلی باهم شعرخوندیدوبازی کردیدومن خیلی به خودم میبالم که دخترگلی مثل تودارم ...
21 ارديبهشت 1394

شعرخروس

اناردونه دونه کیه آوازمیخونه خروس نازوشیطون که رفته روی ایوون دون میخوره آب میخوره تاج سرش رنگ لبو هی میخونه قوقولی قوقو ازاین صداهرجایی روپرمیکنه اینجوری ازخداتشکرمیکنه ...
26 آذر 1393

شعرمورچه

اتل متل یه مورچه قدم میزدتوکوچه اتل متل یه مورچه  قدم میزدتوکوچه اومدیه کفش ولگرد پای اونولگدکرد مورچه ی پاشکسته  راه نمیره نشسته بابرگی پاشوبسته مورچه جونم توماهی خوب بشه پات الهی ...
23 آذر 1393

شعرگنجشک

  سلام دوستان لطفاشماهم شعرهایی که کودک دلبندتون بلده بفرستید کی بود کی بود پنجره بود پرده داشت اونطرفش نرده داشت یه بچه گنجشک روی نرده دیدم اونورپرده دیدم پنجره روواکردم جیک جیک بفرماکردم گفتم بیاخونمون بهت بدم ماست ونون گنجیشکه رفت نفهمیدم که سیربود یارفت اجازه ازباباش بگیره ...
23 آذر 1393

شعربارون

  این روزهااین شعروباهم میخونیم غرومب غرومب صدامیاد  این صداازکجامیاد این صدای دعوای چندتاابره شکل اوناشبیه شیروببره من میدونم صداصدای رعده بارون ازاین به بعده چیک وچیک و چیک چیک وچیک وچیک این صداازکجامیاد این صدای بارون دونه دونست دوست درخت وغنچه وجوونست انگشتش ومیزنه پشت شیشه  من دوست دارم بارون بیادهمیشه ...
22 آذر 1393