۳۰ماهگی
شیرین کاریهای ۱
مهمونی نیماکوچولو
سلام دیشب عمومحمدواسه پسرکوچولوی نازش(نیما)مهمونی گرفته بود, همه(عموهاوعمه ها)به رستوران شانی دعوت بودیم,خیلی شیطونی میکردی,محمدرضاروی صندلی کودک نشسته بودوشماهم صندلی میخواستی وبعدش هم گفتی که میخوام کنارمحمدرضابشینم ومن هم به جای پذیرایی ازخودم,همش درحال جابجایی شمابودم,آخه هرلحظه میخواستی جات روتغییربدم آقایون گارسون هم که هرچی میاوردن ازشون تشکرمیکردی وهی میگفتی ممنون. قاشق کوچیک رومیزنبود!حسابی دادوبیدادراه انداخته بودی وقاشق میخواستی وباباحمیدواست آورد خلاصه ازسوپ وسالادخوشمزه که حسابی چشمک میزدن بی بهره موندم ولی خداروشکروقتی غذای اصلی روآوردن ,آروم بغلم نشستی وغذات روخوردی مهمونی خوبی بود,ازوقتی عزیزجون ب...
صلوات
سلام فرستادن صلوات روخیلی خوب بلدی تقریبااز۶ماهگی به بعد هروقت که توماشین میشنیم, موقع حرکت, من باصدای بلند میگم برای سلامتی ناناجون صلوات, بعدش هم باباباجون صلوات میفرستیم به همراه وعجل فرجهم ,تابه امروزکه دیگه خودت حسابی حرفه ای شدی ویکی یکی اسم میبری وسه تایی صلوات میفرستیم . ...
میلادپیامبر
پیشاپیش میلادباسعادت پیامبراسلام(ص) وامام جعفرصادق(ع)برهمه ی دوستان مبارک باد ...
توی ده شلمرود
خیلی دلم میخوادکه شعرتوی ده شلمرودرویادبگیری ,به خاطرهمین رفتیم کتاب فروشی علامه وکتاب روخریدیم موقعی که کتاب روازقفسه برداشتم ,ازمن گرفتی وبردی وگذاشتی روپیشخون وبه فروشنده گفتی بفرماییدوپول روازمن گرفتی وخودت حساب کردی ,بعدش هم ازمن خواستی که یه ساک دستی هم بردارم وباذوق کتاب رو گذاشتی داخلش ...