نازنیننازنین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

🌼گل نازم🌼

Smilebe happy

جنگ شادی

1394/4/7 17:49
نویسنده : زری
590 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خداوندرنگین کمان

۲۳خرداد۱۳۹۴،موسسه ی کودک وآینده ،جشنی روبرای کودکان ۳سال به بالابرگزارکردکه ۳تایی شرکت کردیم،فک کنم کوچکترین عضوجشن،شمابودین.

ازیه هفته قبل ،بلیط های جشن روتوی کیفت گذاشته بودی،وهی میپرسیدی  کی میریم جشن.

جشن روزشنبه ساعت ۵ عصربود،بابایی اومددنبالمون وسوارماشین شدیم (متاسفانه جدیدا اصرارمیکنی که صندلی جلوبشینی،اونم تنهایی وماهم واقعانمیدونیم چی کارکنیم،)

کمربندت روبابایی بست وراه افتادیم .من وبابایی  غرق صحبت باهمدیگه بودیم وشماهم خیلی آروم نشسته بودی وچون عینک روچشمات بود،متوجه خوابیدنت نشدیم ولی خوشبختانه موقع پیاده شدن بیدارشدی وباذوق ازپله هابالامیرفتی ، تابه آمفی تاتر برسی،  

جشن خوبی بودوکلی خوش گذشت .

 

 دکترحق شناس،روانشناس ومجری جشن

 

 

مسابقه ترکاندن بادکنک با کف دست که برنده ای نداشت

پایان جشن،آقای دکترگفتن که همه بچه ها بیان روسن،

وکلی شعرواستون خوندن وبشین وپاشووبپربپرکردین ووقتی که برگشتی پیشمون ، گریه میکردی که چرا نگفتن شعربخونی و بهت جایزه بدن 

پارک هشت بهشت.کتارآمفی تاتر 

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ریحانه
8 تیر 94 14:06
انشالله همیشه به جشن و سرور عزیزم چه جالب نازنینم یه وقتایی ایمن مدلی میشه به من میگه برو جلو بشین ( منظورش عقب ماشینه ) بعدشم همسرم براش کمربند میبنده و خانوم خانوما بادی به غبغب میندازه و دیگه نمیگه مامان کیلویی چند هر کی ندونه فکر میکنه ملکه الیزابته چه خوب که نازنین دوست داشته بره رو سن شعر بخونه نازنین که عمرا همچین کاری نمیکنه چون در محیط بیرون به شدت خجالتیه زبونش فقط واسه ماست خواهر عکسها هم خیلی قشنگ شدن خصوصا عکس آخری فدای نگاه کردنت بشه خاله
زری
پاسخ
ممنون ریحانه جان فدای نازنین جون ،این وروجکاهمشون مثل همن نظرلطفت تونه