خیاریاذرت؟
به نام خداوندرنگین کمان
رفته بودیم سرمزارعزیزجون،ویه خانمی خیارپخش میکرد،برداشتی وباحالت تعجب روبه من وباباجون کردی وگفتی:
نازنین:چه جوری میخورن؟
من وبابایی هم ازخجالتمون نمیدونستیم چی بگیم،انگارکه باراولت بود خیارمی دیدی،من آهسته درگوشت گفتم:
مامانی خیاره
نازنین:مثل ذرت میخورن؟
دیگه ماهم هیچی نگفتیم وبیخیال شدیم ،آخرش هم مثل ذرت خوردی وسروتهش که به یه نواری ازخیارچسبیده بودتحویل من دادی .
پ.ن:معمولادوست ندارم که وقتی چیزی تعارف میکنن،برداری وبخوری ولی خوب چیکارکنم که حرف گوش نمیدی،بنابراین تنهاکاری که ازدستم برمیومد،شستن خیارقبل ازخوردن بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی